امير محمدامير محمد، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

بهانه قشنگ زندگی

از سختي هاي مادر شدن

سلام به همه دوستان ني ني وبلاگي عزيزم اميدوارم عزاداريهاتون مورد قبول باشه انشاءالله ... لحظه هاي توي زندگي يه مادر هست كه هيچكس نمي تونه اونو درك كنه حتي يه پدر        يكي از اون لحظه ها  موقعي كه مي خواهي بعد از دو سال كودكتو از شير خوردن منع كني و به اصطلاح از شير بگيري واي واي... كه چقدر سخته.اين سه روز تعطيلي فرصتي براي من فراهم كرد كه بعد از دو سال و دو ماه امير محمدم رو از شير بگيرم اون مادراي كه اين تجربه رو داشتن الان حال منو بيشتر درك مي كنن و اون مادراي كه هنوز به اين مرحله نرسيدن خودشونو آماده كنن براي امتحاني بزرگ واقعاً به جرات مي تونم بگم دل بزرگ و فولا...
26 دی 1390

اربعین

 اینک قریب چهل روز از غروب غم فزای شهادت شقایق‌ها می‌گذرد؛ و اینک از صدای نحص شلاق خزان بر پیكر آ لاله‌ها ، اربعینی می‌گذرد و اسارت، سیلی، غربت، فریاد و بیدارگری سهم حاملان پیغام قاصدک های عترت و عظمت شد. از آن روز تا امروز چهل روز در سوگ ابرمردی نشستیم كه حیات اسلام مدیون رگ‌های پاره پاره اوست. قصه سر و نیزه، قصه لب‌های خونین و قرآن، قصه سیلی و صورت گلگون كودک غمگین و تمام حقیقت هایی كه هر سال از پرده چشمان ما می گذرد را شنیده ایم. اربعینی با دختر كوچک حسین (ع) مهر را در آغوش گرفتیم، ناله زدیم، درد دل‌ها گفتیم و شكوه‌ها روانه كردیم. اربعینی از عمق جان، فریاد یا حسین كشیدیم، بر سی...
21 دی 1390

بشنو و عمل كن

گشاده دست باش، جاري باش، كمك كن (مثل رود) با شفقت و مهربان باش (مثل خورشيد) اگركسي اشتباه كرد آن را بپوشان (مثل شب) وقتي عصباني شدي خاموش باش (مثل مرگ) متواضع باش و كبر نداشته باش (مثل خاك) بخشش و عفو داشته باش (مثل دريا) ...
21 دی 1390

اینم یه خاطره

سلام پسرم شاید بعدها وقتی به وبلاگت سر بزنی بگی چرا مامانم از من و خاطراتم کمتر می نویسه بیشتر حرفها رو تو قالب نوشته های عاشقانه برام می زاره خدا که می دونه و همینطور مطمئنم همه مامانای دنیا هم با من هم عقیده اند که هر لحظه لحظه و حتی ثانیه به ثانیه بودن با تکه ای از وجودت یه خاطرس به یاد موندی که برای همیشه توی ذهن هر مادری نقش می بنده و اگه توی پیری هم از مامانت خاطراتتو بپرسی بدون کم و کاست برات تعریف می کنه منم از این قائده مستثنی نیستم و تو و خاطراتت برای همیشه با منه گلکم....   اینم یه خاطره : مدیر ساختمان ما آقایی به نام آقای والی دو شب پیش وقتی ایشون اومدن تا با بابا علی صحبت کنن تو پشت سر بابا وایستاده بودی ...
18 دی 1390

قصه تو و خدا

آنچه كه هستي هديه "خداوند" به توست و آنچه كه مي شوي هديه تو به "خداوند" است پس بي نظير باش .................................... ...
18 دی 1390

اي دوريت آزمون سخت زنده به گوري

سلام گلكم : امروزو اختصاص مي دم به بابا علي جون منو ببخش پسرم ولي همينطور كه به تو محتاجم به بابايي مهربونم هم احتياج دارم و اگه روحم در گرو توست قلبم هم در گرو بابا علي جونه تقديم به همسر مهربانم : با من از عشق سخن بگو اي سراپا همه خوبي و صفا به خدا محتاجم من چو ماهي كه ز دريا دور است و شن گرم كنار ساحل پيكرش را گور است موج اميد و وفا مي خواهم من تو را مي خواهم من تو را مي خواهم اي دريا اي به ظاهر همه تندي ، همه خشم و به دل گرم و آرام پر از شور و حيات من چو گل كه به اشك شب و لبخند سحر محتاج است و به تو روشنگر دل محتاجم و به تو همچو خورشيد و به هر قصه عشق كه بگويي با دل چو هوا محتاجم...
17 دی 1390

تولد بابایی علی

  امروز تولد بابایی مهربون گل پسره   همسر عزیزم:   امشب   شعري نخواهم نوشت    شمع را......   براي تولدت روشن ميكنم   و پرهايم را طواف ميدهم   بر گرد آتشي كه تــــو در جانم روشن كرده يي   تكه خاكستری كوچك كافي است .....   تا پر سوخته حرمت پيدا كند.   جشن تولد توست   و من    باز به دنيا مي آيم و خاكستر مي شوم....   تا راز حضور تو را بدانم.   ققنوسم من امشب!       &...
17 دی 1390

معنی تو

      اگر دریای دل آبیست تویی فانوس زیبایش          اگر آینه یک دنیاست تویی مفهوم و معنایش        تو یعنی دسته ای گل را از آن سوی افق چیدن            تو یعنی پاکی باران تو یعنی لذت دیدن        تو یعنی یک شقایق را به یک پروانه بخشیدن        تو یعنی از سحر تا شب به زیبایی درخشیدن   ...
14 دی 1390